امروز روز مادر است
در هیاهوهای زندگیم بسیار دنبال آرامش میگشتم
به دنبال کسی که در کنارم باشد و طعم آرامش را بچشم
به دنبال کسی که من برایش از خودش هم،مهمتر باشم
و مرا بیشتر از خودش دوست داشته باشد
کسی که چه خوبی مرا ببیند چه غیر از آن ،برایم خوب بماند
کسی که خیال مرا آسوده کند در زندگی که به خود بگویم تو هر که را که نداشته باشی کسی را داری که از صمیم قلبش دوستت دارد و این دوست داشتن مشروط نیست
برایت بی نهایت فداکاری میکند و تو آسوده خاطر از فداکاریهای وقت و بی وقتش هستی
در لحظاتی که جسم و روحت بیمار است او اولین کسی است که کنارت قرار میگیردو با تمام وجودش میکوشد که خوب شوی. حتی اگر خودش بیمار شود برای او هیچ مهم نیست
و بعد از سالهای بسیار دنبال چنین شخصی گشتن او را یافتم
او در کنار من بود
همهی سالهای عمرم
او کسی بود که من با دیدنش به دنیا آمدم
او کسی بود که 9 ماه مرا در دل خود رشد داده بود و سختیهای زیادی را تحمل کرده بود
او کسی بود که بیش از هر کس دیگری آرزوی قهرمان بودن مرا در سر میپروراند
با خندههایم میخندید
با گریههایم میگریست
چه در زمانهایی که کودک بودمو ناتوان و چه زمانهایی که بزرگ شدم و از پس کارهایم بر میآمدم ...حواسش به خوراک و سلامت جسم من بود بیش تر از هر کس دیگری
در بستر بیماری بودنهایم از خواب و آرامشش میزد تا دوباره جان بگیرم
گاهی درد را خودم هم فراموش میکردم اما او همچنان گوشهی ذهنش یا بهتر بگویم دلش به خاطر داشت
او هر روز بیش از یک کارمند و کارگر و پرستار و مدیر کار سخت کرده و دستمزدی نگرفته
مادر مهربان ترین موجود برای هر انسانی است
مادر فداکار ترین انسان در زندگی هر کسیست
دنیا را برای مادر باید داد
مادر اشتیاق سوزان من شد آنگاه که گمگشده ام را پیداش کردم
به او فکر میکنم و گریه میکنم ...سختیها و چالشهای زندگیم را تحمل میکنم چرا که هیچ چیز جز مادرم برایم مهم نیست
او باید همانند ملکهها زندگی کند
او نباید حسرتی در دلش باشد نباید غصه ایی داشته باشد
و این روزها مسئولیت تبدیل دنیای او به دنیایی که لایقش هست بر عهدهی من است تا کمیاز ،از خودگذشتگیهایش را جبران کنم
او به پای من پیر شد به پای من بیمار شد
و من برمیخیزم تا برایش کمیجبران کرده باشم
مادرم بی نهایت از حضورت ممنونم
عادت به گفتن دوستت دارم ندارم
اما به تار موهای سفید شده ات قسم که در عمل دوستت دارم را ثابت میکنم😍